ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
حضرت علی(ع) در راهی می رود که ناگهان مورچه ای را لگد می کند. مورچه از ناتوانی دست و پا می زند. علی(ع) از این وضع اندوهگین می شود و بسیار می گرید و به مورچه کمک می کند تا دوباره راه برود. شب هنگام، پیامبر(ص) به خواب حضرت علی(ع) می آید و به او می گوید که دو روز در آسمان ها، به سبب ناراحتی آن مورچه، اضطراب و اندوه حکمفرما بود و بهتر است که او در راه رفتن شتاب نکند و با دقت به اطراف بنگرد. او مورچه ای را لگد کرده که همواره مشغول ذکر خداوند بوده است. علی(ع) بسیار ناراحت می شود و لرزه بر اندامش می افتد. پیامبر(ص) به او مژده می دهد که همان مورچه از او شفاعت کرده است و نباید دیگر نگران باشد.